-
دیگر تمام شد آن همه
6 تیر 1385 16:55
آقایان، خانمها، به احترام همگی شما کلاهم را برمیدارم و کمر خم میکنم. راستش آنقدرها هم که به نظر میرسد کار آسانی نیست، ولی بهرحال در پایان هر برنامهای باید خداحافظی کرد و بعد از دو سال و نیم وبلاگ نویسی، شاید اکنون بهترین وقت باشد تا کمی هم وبلاگ ننویسی کنم. آدیوس آمیگوس.
-
دوش روانی ۲۷
27 خرداد 1385 00:31
مدتهاست که معتقدم هیچ چیز کاملا اوریژینالی در دنیا وجود ندارد و آدمهایی که معتقدند یک اثر اوریژینال خلق کردهاند یا احمق هستند یا نابغه. حتی آنهایی که خیلی خالص بنظر میرسند هم، از جایی ولو نادانسته تاثیر پذیرفتهاند. حتی اگر ایده و تحلیل و تفکر هم از خودتان باشد، همه آنها تحت تاثیر پسزمینهای شکل گرفتهاند که دیگر آن...
-
دوش روانی ۲۶
25 خرداد 1385 14:22
به دلایل کاملا منطقی و بیاساس این تقریبا آخرین یادداشت «دوش روانی» است (مطلب بعدی آخری خواهد بود) و حالا که به انتهای خط رسیدهایم، ذکر چند مساله را ضروری میدانم. یک. این بررسی به سه معنای مختلف مقدماتی بوده است. اولا نویسندهای مبتدی داشته است. ثانیا مخاطبانش مبتدیان بررسی فیلم بودهاند نه متخصصان. و ثالثا با اصول...
-
دوش روانی ۲۵
16 خرداد 1385 10:56
دوش روانی نشانهای از قدرت تصور ذهنی، استحکام و انسجام شکلی، و تسلط لحظه به لحظهی بینظیر هیچکاک است که با تغییرات ملایم و بسیار ظریف، افکار و عواطف را منتقل میکند (بینظیر یعنی «بینظیر». حواستان هست که با چه جسارتی دارم واژهها را به کار میبرم؟!). هیچکاک در هنگام ساخت فیلم در اوج قله هیچکاک بودنش بود و موفقیت او...
-
دوش روانی ۲۴
14 خرداد 1385 22:13
عین این هفتهنامهها که درباره ستارهها فقط نکات کنکوری بیمزه مینویسند، من هم دلم هوس کرد که درباره دوش کمی trivia بنویسم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید! » تا قبل از دوش روانی، تنها در سه فیلم هیچکاک قتل روی پرده نمایش داده شده بود: حقالسکوت، بیگانگان در قطار، و حرف M را برای قتل بگیر. » حذف قهرمان در نیمه اول...
-
دوش روانی ۲۳
11 خرداد 1385 23:10
علاقه هیچکاک به اطوارهای روانشناسانه بر کسی پوشیده نیست و آثار او بارها با مسائل روانی و روانشناسی خوش و بش کردهاند. فیالمثل دیدن ردپای آراء فروید در آثار اواخر دهه 50 تا اوائل دهه 60 او کار دشواری نیست و میتوان حداقل بخشهایی از آثار هیچکاک را از این زاویه نگاه کرد. بیمار روانی و خصوصا سکانس دوش هم، از این حیث قافیه...
-
دوش روانی ۲۲
6 خرداد 1385 20:35
حرکتهای پایین رونده در ترکیببندیهای تصاویر دوش روانی حضوری موثر و پرمعنا دارند. این حرکتها که عموما مربوط به حرکت کارد و حرکت بدن ماریون میشوند، دائما رو به پایین و در واقع به سمت سقوط ماریون هستند و از این دیدگاه، این حرکت جزئی از حرکت عمومی فیلم تا آن لحظه است. این نیروی رو به پایین در تصاویر سکانس به اشکال مختلف...
-
دوش روانی ۲۱
2 خرداد 1385 10:32
بسیاری معتقدند ثانیههای ابتدایی این نما در واقع فیلمبرداری ماهرانه از یک تصویر ثابت است، اما جنت لی نظری غیر از این دارد: شاید مشکلترین نما برای من نمای آخر بود و گمانم از نظر تکنیکی هم همینطور بود. در آن دوران فوکوس اتوماتیک وجود نداشت و همزمان با حرکت دوربین مجبور بودند با عقب رفتن آن، فوکوس را بصورت دستی حفظ کنند...
-
دوش روانی ۲۰
26 اردیبهشت 1385 23:05
دو پلان بسیار مهم و موثر در دوش روانی هستند که در نگاه اول ناقض توجیه یادداشت قبلی (سیر تدریجی صعود و فرود تصاویر در دوش روانی) و در تقابل و تضاد با بقیه پلانها بنظر میرسند. یکی آخرین نمای بخش اول که در آن سایه قاتل دیده میشود و پس از این نما حمله شروع میشود، و دیگری نمای مشهور و بیادماندنی پایانی سکانس که دوربین در...
-
دوش روانی ۱۹
22 اردیبهشت 1385 21:00
بررسی منحنی ریتم سکانس از زمانی که ماریون وارد حمام میشود تا زمانی که دوریبن جسد بیجان او را ترک میکند، بیفایده نیست. اگر بپذیریم که سکانس دوش از حیث ساختار بصری و تصویرپردازی صحنهای غیرعادی است، آنگاه بنظر واضح میرسد که تا لحظاتی قبل از شروع سکانس و نیز از لحظاتی پس از پایان آن، ما با تصاویری «نرمال» روبرو هستیم...
-
ایناش مهم نیس!
18 اردیبهشت 1385 01:18
Morteza: dishab raje be to ham harf zadim Morteza: man nazare khodamo elam kardam Morteza: goftam to yek classic baz hasti Morteza: joon be joonet konan , age masalan ba lynch/jarmusch/... ham hal konia, tarif nemikoni :D
-
دوش روانی ۱۸
13 اردیبهشت 1385 19:13
شش. هیچکاک طول زمانی حادثه را روی پرده طولانیتر کرده و در واقع زمان را کش داده است. چنین جنایتی (کشتن یک نفر به این شکل) بنظرم به زمانی کمتر از آنچه در فیلم میبینیم نیاز دارد اما واقعیت اینست که ما به زمان احتیاج داریم تا ضربه ناشی از حمله را درک کنیم. هیچکاک طول اجرای جنایت را طولانی میکند تا بیننده کاملا درک کند...
-
دوش روانی ۱۷
6 اردیبهشت 1385 21:48
سه. تصور کنید صحنه بطور معمول فیلمبرداری شده بود و در نمایی کامل ما قاتل و مقتول را میدیدیم که قاتل دارد ضربات چاقو را بر بدن قربانی وارد میکند. تصور کنید این صحنه سی چهل ثانیه طول میکشید و در طول این سی چهل ثانیه قاتل دائم داشت به مقتول چاقو میزد. فکر نمیکنید پس از گذشت چند ثانیه اول تصویر دیگر خشونت اولیه خود را...
-
دوش روانی ۱۶
4 اردیبهشت 1385 19:12
(صورت مساله را یک بار دیگر تکرار میکنم: ساختار بصری عجیب و غریب سکانس دوش چه کمکی به فیلم و سکانس کرده؟) خب. پرداخت هیچکاک حداقل هشت نتیجه (مزیت) اصلی دارد. یک، خشونت صحنه را تلطیف میکند. دو، به جای خشونت «اثر» خشونت منتقل میشود. سه، خشونت با گذشت زمان کاهش نمییابد. چهار، بیننده فعالانه در صحنه مشارکت میکند. پنج،...
-
دوش روانی ۱۵
28 فروردین 1385 19:42
آنچه بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد از دو منظر قابل بررسی است. یکی اینکه چه اتفاقی در سکانس میفتد و دیگر اینکه این اتفاق چگونه نمایش داده میشود. بخشی از تکاندهندگی صحنه بخاطر آن است که اتفاق غیر قابل توضیحی رخ میدهد. قهرمان فیلم در نیمه فیلم از فیلم حذف میشود و این کاری است که حتی امروز هم کمتر کسی جرأتش را دارد. در...
-
دوش روانی ۱۴
20 فروردین 1385 15:14
کالبدشکافی سکانس دوش چند ده سال است که به یک تمرین کلاسیک در رشتههای مطالعات سینمایی تبدیل شده است و با جستجو در اینترنت میتوانید عناوین مقالات کوتاه و بلند و حتی کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده مشاهده کنید (که البته همه آنها هم پولی هستند و امکان مطالعهشان نیست). کمتر سکانس دیگری در تاریخ سینما وجود دارد که...
-
دوش روانی ۱۳
11 فروردین 1385 23:17
شباهت ساختاری دوش روانی و سکانس رانندگی شبانه ماریون بارها مورد توجه قرار گرفته و من خیلی خلاصه به آن اشاره میکنم. خود دوش در سکانس قتل و در سادهترین وجه نمادینش به عنوان یک شبیهساز تصویری عمل میکند. دوش در واقع دارد باران دو سکانس قبلتر یعنی صحنه رانندگی ماریون را دوبارهسازی میکند (یا کسی چه میداند، شاید هم باران...
-
دوش روانی ۱۲
6 فروردین 1385 12:52
این یادداشت شاید توضیحی باشد بر یادداشت شماره یازده. یک. در یادداشت قبل به مهمترین تصاویری که دستخوش سانسور شدند اشاره کردم: از صحنه چشمچرانی نورمن دو پلان حذف شده است که یکی همانی است که عکسش را گذاشتم و دیگری نمای بعدی آن که اکستریمکلوز آشنای چشمان نورمن است. این دو نما به این علت حذف شدهاند که برای آن زمان بیش...
-
در انتظار بهار حقیقی
29 اسفند 1384 00:24
بگذار گنجشکهای خرد، در آفتاب مهآلود بعدازظهر زمستان به تعبیر بهار بنشینند و رنگهای گلخانه در حرارت گرم والر، به پیشواز بهاری مصنوعی بشکفند. سلام بر آنان، که در پنهان خویش، بهاری برای شکفتن دارند و میدانند هیاهوی گنجشکهای حقیر، ربطی با بهار ندارد؛ حتی کنایهوار. بهار غنچه سبزی است، که مثل لبخند باید، بر لب انسان...
-
دوش روانی ۱۱
26 اسفند 1384 22:41
[پگی رابرتسون:] بعد از پایان مراحل ساخت، دیگر وقتش بود که فیلم را برای ممیزی ببریم اداره Hays. «هیچ» به من گفت لوییجی لوراسکی رو گیر بیار که یه نگاهی به فیلم بندازه و ببینه مشکلی داره یا نه. او (لوراسکی) واسطه بین استودیو و اداره هیز بود و آدم خیلی خوشمشربی هم بود. به محض اینکه اولین کپی فیلم آماده شد یک نمایش برای...
-
دوش روانی ۱۰
20 اسفند 1384 15:45
[جنت لی:] آن زمان که تصویربرداری میکردیم، یعنی سال 1959، ما مجاز به نمایش برهنگی نبودیم. منظورم این است که او (هیچکاک) هیچوقت از من نخواست و من حتی فکرش هم نکردم که او بخواهد چنین کاری کند، چون بهرحال نمیتوانستیم برهنگی را نشان بدهیم. در نتیجه، مساله این شده بود که چه چیزی بپوشم که بنظر بیاید برهنه هستم. این شده بود...
-
دوش روانی ۹
15 اسفند 1384 11:46
مواجهه ماریون و نورمن بیتس را از جهاتی میتوان هسته مرکزی فیلم دانست. مساله مهم در دو سکانس اتاق نشیمن و دوش، چرخش کامل پلات و در عین حال عدم ایجاد گسستگی در ساختمان فیلم است. توازن بین دو قهرمان به تماشاگر کمک میکند که حذف ناگهانی ماریون بسرعت جبران شود و آنچه مهم است اینست که تماشاگر از قهرمان نسبتا عادی به غیرعادی و...
-
دوش روانی ۸
12 اسفند 1384 22:27
راجر ایبرت استدلال میکند که آنچه تماشاگران آن زمان روانی را شدیدا تحت تاثیر قرار داد غافلگیریهای فراوان فیلم بود و اگرچه امروزه این نقاط غافلگیری را همگان میدانند اما دو عامل اصلی همچنان فیلم را بعنوان یک تریلر حسابی سر پا نگه داشته: ساختمان قصهی حول محور شخصیت ماریون، و رابطه بین ماریون و نورمن. در سکانس افتتاحیه...
-
دوش روانی ۷
6 اسفند 1384 15:59
«چگونه میتوان از جان وین طرفدار گولدواتر متنفر بود و در عین حال وقتی او نزدیک پایان جویندگان ناگهان ناتالی وود را در آغوش میگیرد، همان آدم را بسیار دوست داشت؟» از یک دید کلیتر میتوان این پرسش ژان-لوک گودار را به مدل سنتی «فیلم / رویا» (درباره رابطه تماشاگر و روایت فیلم) مرتبط دانست. در این مدل فیلم بطور کلی یک رویا،...
-
راپورت امور و ایام
29 بهمن 1384 12:26
یک. [تکمیل یادداشت قبل] اولا که حسب قرائن، آن نقاشی روی دیوار احتمالا نامش Susanna and the Elders است. و ثانیا، نشانهایی از sexual repression نورمن را میشود هنگام کندوکاو Lila در اتاق او مشاهده کرد. دو. نفر سمت راست این عکس را میشناسید؟ اسمش گالونی بود و از آن بچههای درسخوان و محجوبی بود که همه خوبیهای عالم را یکجا...
-
دوش روانی ۶
26 بهمن 1384 11:49
توی بخش Trivia ی صفحه Psycho در سایت IMDb ذکر شده که آن نقاشیای که نورمن از روی دیوار برمیدارد تا ماریون (و تعویض لباس او) را تماشا کند، یک نقاشی کلاسیک است در نمایاندن تجاوز (rape). من که سواد نقاشیام در حد صفر است و این نقاشی و نقاشش را نمیشناسم اما هر چه هست به زئوس و اروپا و قضایای بین آن دو (که مستحق سانسور...
-
دوش روانی ۵
22 بهمن 1384 21:39
نمونه طرحهای استوریبورد سکانس دوش، اثر ساول باس.
-
دوش روانی ۴
17 بهمن 1384 08:53
یک. اول اشارهای به اشاره سناریست به قضیه کتاب کنم. روانی از روی نوول کوچکی به همین نام نوشته Robert Bloch ساخته شده است. هیچکاک با تنها 9000 دلار حقوق این کتاب را بصورت ناشناس خرید چون اگر نویسنده میدانست دارد نوول را به «آلفرد هیچکاک» میفروشد هرگز حاضر نبود حقوق اثرش را اینقدر مفت واگذار کند. میگویند هیچکاک تا جایی...
-
دوش روانی ۳
15 بهمن 1384 14:34
(جوزف استفانو، نویسنده فیلمنامه:) صحنه دوش در آنچه من نوشتم به نماهای متعدد شکسته نشده بود. وقتی من فیلمنامه را نوشتم استوریبوردی وجود نداشت و فقط این مساله شرح داده شده بود که ماریون میرود دوش میگیرد و کسی با یک چاقو میاید تو و او را میکشد. توی کتاب گفته شده که سرش هم بریده میشود. من در توصیفم درباره صحنه قتل جوری...
-
دوش روانی ۲
10 بهمن 1384 19:01
:: تروفو: کارد خوردن جنت لی هم بسیار خوب پرداخت شده بود. :: هیچکاک: فیلمبرداری این صحنه هفت روز وقت گرفت و ما برای چهلوپنج ثانیه فیلم هفتاد زاویه دید مختلف برای دوربین داشتیم. برای این صحنه دادیم یک نیمتنه مخصوص درست کردند که زیر ضربههای کارد از آن خون بیرون میزد، ولی بعدا از بکار بردن این نیمتنه منصرف شدیم. بجای...