بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

سینمای ناطق ۲۲- اوضاع بهتر میشود

دوبله کردن فیلمها سبب شد که کارگردانان بلافاصله دو نکته جدید را کشف کنند. کشف اول این بود که این تصور که «هرچه روی پرده دیده میشود، باید صدایش هم شنیده شود» و همینطور گزاره شرطی عکس آن، هر دو غلط هستند. ممکن است مکالمه دو نفر در خیابان را نشان دهیم ولی صدای آن بعدا اضافه شود تا سروصداهای اضافی خیابان در فیلم نیاید. و برعکس، ممکن است صدای تصادف شدید اتوموبیلی شنیده شود، درحالیکه روی پرده چهره شاهدان این تصادف را ببینیم. این دومی بنظرم مهمتر است چون اگر کشف نشده بود احتمالا فیلمهای آمورس پروس و 21 گرم هیچگاه ساخته نمیشد!

کشف دوم: «صدای فیلم، ترکیبی است از چندین صدای مختلف» و همه آنها را هم میتوان جداگانه در اختیار داشت. این کشف باعث میشد که یک دیالوگ را مثلا با موسیقی تقویت کرد، یا صدای دیگری به آن اضافه کرد، و یا صدای آنرا میان صداهای دیگر غرق کرد. همچنان که وسائل بهتر و کاملتری برای صدابرداری ساخته میشد، امکانات کار با حاشیه صوتی فیلم اهمیت بیشتری پیدا میکرد و دوبله کردن، نخستین نقطه شروع تکامل هنر جدید فیلم ناطق بود.

تکامل تکنولوژیک دوربین فیلمبرداری و همینطور میکروفون هرکدام بنوعی در تکامل فیلم موثر بودند. اوائل برای آنکه میکروفون سروصدای موتور دوربین فیلمبرداری را ضبط نکند دوربین را در یک محفظه ضدصوت میگذاشتند که نتیجه آن ساکن شدن دوربین و برداشتن پلانهای ثابت طولانی بود. اینکار البته تدوین و صداگذاری را ساده میکرد، اما چون دیدگاه دوربینها بشدت محدود بود فیلم روی پرده کند و سنگین مینمود. از سال 1930 اما، دوربینهای بهتر و کم‌صداتری ساخته شدند و در روکش ضدصوتی‌ای قرار گرفتند که گرچه هنوز هم دست و پا گیر بود، اما نسبت به قبل آزادی بیشتری به دوربین میداد.

در مورد میکروفون هم چند پیشرفت نسبتا همزمان رخ داد. اول آنکه تعداد آنها بیشتر شد: صحنه‌ای در تشویق حضار (1929 - روبن مامولیان) هست که مادر برای بچه‌اش لالایی میخواند و دخترک هم در رختخواب با صدای آهسته دعا میکند. وقتی مامولیان از صدابردار خواست که دو میکروفون در صحنه بگذارد، جواب شنید که به «دو کانال صدای مجزا» نیاز هست، و هیچکس به عمرش چنین چیزی نشنیده بود. مامولیان گفت که نشنیدن دلیل بر نشدن نیست، و حرفش را ثابت کرد. و بهمین خاطر 70 سال بعد سکانس افتتاحیه نجات سرباز رایان با 80 کانال صوتی ضبط شد.

غیر از تعداد، کیفیت میکروفونها هم بهتر شد. اولا که یکسویه شدند و چون صدا را فقط در یک جهت ضبط میکردند، کارگردان میتوانست با صداهای دیگر صحنه راحتتر کار کند. ثانیا، میکروفونها متحرک شدند و به کمک بوم توانستند دنبال بازیگر راه بیافتند. خلاصه که کارگردانهایی که اندیشه‌های تازه داشتند و وزن و شجاعتش را هم داشتند که این اندیشه‌ها را به کرسی بنشانند، کم‌کمک جماعت صدابردار را شکست دادند.