بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

دوش روانی ۱۶

(صورت مساله را یک بار دیگر تکرار میکنم: ساختار بصری عجیب و غریب سکانس دوش چه کمکی به فیلم و سکانس کرده؟) خب. پرداخت هیچکاک حداقل هشت نتیجه (مزیت) اصلی دارد. یک، خشونت صحنه را تلطیف میکند. دو، به جای خشونت «اثر» خشونت منتقل میشود. سه، خشونت با گذشت زمان کاهش نمی‌یابد. چهار، بیننده فعالانه در صحنه مشارکت میکند. پنج، بیننده همانقدر شوک را حس میکند که ماریون. شش، زمان را منبسط میکند. هفت، قاتل را مخفی میکند. و بالاخره هشت، دیدگاه بیننده را کم‌کم از قهرمان قبلی (ماریون) جدا میکند. من اینها را به ترتیب مختصرا توضیح میدهم و اگر چیز دیگری به ذهن رسید، بعدا اضافه خواهم کرد.

یک. قبلا هم اشاره کرده بودم که اولین و مهمترین فایده پرداخت استیلیزه هیچکاک نشان ندادن عینی خشونت است. ما هیچوقت نمی‌بینیم که چاقویی در تن فرو برود. مونتاژ سریع بین فریاد ماریون، تیغه فلزی کارد، تن برهنه ماریون، شبح مادر و ... همه چیزهایی هستند که می‌بینیم. واقعیت اینست که ذهن ما همکار اصلی قاتل است. حتی در تنها نمایی که بنظر میرسد چاقو وارد تن شده، تنها چند فریم از واقعه روی پرده دیده میشود و باقی کار در ذهن بیننده انجام میشود. حال اگر این صحنه نمایانگر یک ماجرای واقعی بود، آنوقت سکانس زننده و تهوع‌آور جلوه میکرد. هیچکاک خشونت را تلطیف کرده است. بقول جنت لی او همه کار را با دوربینش، و با تدوین انجام داده و تماشاگران توی گیر و دار صحنه دچار این حس میشوند که کات هر پلان برای آنها مثل ضربه یک چاقو عمل میکند و کم‌کم برای تماشاچی خود کات خبر از چاقو و برش آن میدهد. لی عبارت جالبی بکار می‌برد: each cut was a cut.

دو. علیرغم آنکه خشونت بصورت عینی نمایش داده نمیشود اما بعنوان آلترناتیو، بیننده «اثر» خشونت را دریافت میکند که نتیجه طبیعی دور شدن از واقعیت صرف است. ما بی‌رحمی و ناامیدی و بی‌پناهی را حس میکنیم اما اگر می‌دیدیم که مثلا یک چاقو شکم یک نفر را جر داد، تصویر طبعا چندش‌آور و وحشیانه جلوه میکرد و دیگر حس چندانی در آن نبود. معمولا خشونت در فیلمها قرار است تاثیر خشونت را منتقل کنند نه اینکه خود خشونت را نشان بدهند (همان ماجرای هدف و وسیله) و این چیزی است که امروزه فیلمها از آن بی‌بهره هستند. این روزها همه چیز نمایش داده میشود و تخیل تماشاگر مجالی نمی‌یابد. بخشی از ضربه عاطفی شدید صحنه مدیون این است که صحنه بر قدرت تاثیر بنا شده نه قدرت نمایش.

موارد بعدی، در یادداشت بعدی.

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید 5 اردیبهشت 1385 ساعت 01:04

یاد صحنه تصادف فیلم آبی افتادم. یکی از وحشتناک ترین تصادف هایی که دیدم... البته بهتره بگم یکی از وحشتناک ترین تصادف هایی که ندیدم:)

gh 5 اردیبهشت 1385 ساعت 16:21

در جستجوی زمان از دست رفته ای؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد