بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

کیشلوفسکی (۱) - مقدمه

... یکبار دیگر از فکر اینکه دارم شغلی بیمعنی و حقیر را انجام میدهم شکنجه شده ام. چند سال پیش، روزنامه فرانسوی لیبراسیون از کارگردانان مختلف پرسید چرا فیلم میسازند.من در آنزمان جواب دادم: "چون کار دیگری بلد نیستم". کوتاهترین پاسخ بود و شاید بهمین دلیل جلب توجه کرد؛ یا احتمالا چون همه ما فیلمسازان با چهره هایی که از خود نشان میدهیم، با پولی که صرف فیلمها میکنیم، درآمد قابل ملاحظه ای که داریم و با تظاهرمان به اینکه از طبقه ممتاز جامعه ایم، اغلب این احساس را داریم که تا چه مایه کارمان بیهوده است. من میتوانم فلینی و بیشتر کارگردانهای دیگری که خیابانها، خانه ها و حتی دریاهای تصنعی را در استودیو میسازند درک کنم: بدین ترتیب، آدمهای زیادی شغل شرم آور و حقیر کارگردانی را نمیبینند...
جملات بالا را Krzysztof Kieslowski، فیلمساز فقید لهستانی (1941 - 1996) گفته است. اگر شد، دوست دارم یادداشتهای بعدی ام راجع به سینمای کریشتف کیشلوفسکی و با تمرکز روی واپسین سه فیلم او، یعنی تریلوژی "سه رنگ" باشد. تا بعد...