-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۹) - شوک
15 فروردین 1383 22:34
سکانس بعدی آبی در بیمارستان میگذرد؛ جاییکه ما از سرنوشت سرنشینان خودرو آگاه میشویم. یک extreme close up از یک چشم که تصویر مردی در آن افتاده است و صدای مرد: "میتونین صحبت کنین؟" (تمرکز روی چشم بدین خاطر است که اینجا حالت چشم گویای حالات شخص هم هست و در سینمای کیشلوفسکی تا وقتی که قدرت تاثیر و انتقال جزء مشابه و حتی...
-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۸) - ایجاز
11 فروردین 1383 21:50
سکانس اول آبی: اتومبیل بسرعت در جادهای پیش میرود. وارد تونل میشود. میبینیم که در تونل هم از همه سبقت میگیرد ولی بندرت از او سبقت میگیرند و سرعت ماشین بیش از حد معمول برای حرکت در تونل است (هرچند ممکن است بیننده بوضوح اینها را متوجه نشود). در تونل بالاخره یکی از سرنشینان را میبینیم : دخترکی معصوم که از شیشه عقب حرکت...
-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۷) - مینیمالیسم
9 فروردین 1383 21:21
به این داستان توجه کنید: "پیرمرد در جشن تولد 85 سالگیاش احساس میکرد یک کار مهم انجامنشده دارد. هرچه فکر کرد یادش نیامد. در 25 سالگی قصد داشت خودکشی کند." داستان تمام شد. چطور بود؟! داستانهای مینیمالیستی خیلیخیلی کوتاهند و در چند جمله و یا حداکثر در چند پاراگراف ارایه میشوند، در واقع نسبت آنها به داستان کوتاه، مثل...
-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۶) - افتتاحیهها
5 فروردین 1383 21:04
در ابتدای اولین پلان از اولین سکانس آبی صدا و تصویر مبهمی را داریم که با فیداین کمکم معلوم میشود که کلوزآپی از یک چرخ ماشین کل قاب را پر کرده است و صدا، صدای غریب ناشی از حرکت خودرو است. سرعت خودرو آشکارا زیاد است: برای آنهایی که سر راهش هستند بوق میزند و از آنها بسرعت سبقت میگیرد. سکانسهای افتتاحیه سه رنگ از یک جهت...
-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۵)
26 اسفند 1382 23:24
پرچم فرانسه از سه رنگ آبی، سفید و قرمز تشکیلشده که به ترتیب به آزادی، برابری و برادری اشاره دارند. ایده کریشتف پیشیویچ این بود که سه فیلم با نام آبی، سفید و قرمز ساختهشوند که بازگوکنندههای آزادی، برابری و برادری باشند. هر کس دیگری چنین ایده نابی به ذهنش میرسید، احتمالا جوری این سه فیلم را مینوشت که تا حدودی نوعی...
-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۴) - سناریو
21 اسفند 1382 23:14
"فیلم بلند داستانی" چهره غالب سینماست و شاید زمانی به این بپردازم که چه شد که نام سینما با "بلند داستانی" عجین شد و نه مثلا با "مستند" یا حتی "کوتاه داستانی". در فیلم بلند داستانی، قصه در اوایل فیلم بعنوان یک پازل طرح میشود و همزمان پرسوناژها بعنوان قطعات پازل (یا پازلهای مرتبط با هم) ارایه میشوند؛ در پایان فیلم هم...
-
سه رنگ کیشلوفسکی (۱۳) - فیلمساز دانشجویی
18 اسفند 1382 22:52
زمانی سهرنگ را به یکی از دوستان عزیزم دادم. چند روز بعد، اون: تو از کیشلوفسکی خوشت میاد؟ من: بستگی داره، من از تارکوفسکی خوشم میاد؟ اون: نه. من: نه دیگه! نشد، بستگی داره سینما رو از چه دیدی نگاه کنیم، بستگی داره سینما را چی تعریف کنیم... توضیح دادم و حرفم را قبول کرد، چون حرف خودش هم بود، و گمانم از سهرنگ هم خوشش...
-
کیشلوفسکی (۱۲)
14 اسفند 1382 21:27
گرچه از لحاظ نظری زندگی دوگانه ورونیک با منطق جور درنمیاید، ولی دو دلیل (عامل) باعث شده که همهمان توانستهایم براحتی با آن ارتباط برقرار کنیم. عامل اول خود فیلم و فیلمساز است که توانسته داستانش را باورپذیر ارائه دهد که دربارهاش قبلا ( یادداشت شماره 7 ) توضیح دادهام. عامل دوم ما هستیم که نه تنها جذب دنیای فیلم...
-
کیشلوفسکی (۱۱) - نحوه خلق فضا
11 اسفند 1382 23:47
پس از دیدن "فیلمی کوتاه درباره کشتن"، فهمیدم که فیلم از همان تکنیکهایی استفاده کرده که پیشتر، آنها را در Se7en بشکلی بسیار تکاملیافتهتر مشاهده کرده بودم. در رنگ پردازی این فیلمها غالبا از طیفهای قهوهای و خاکستری-سیاه استفاده شده و در نتیجه فضای فیلمها بشدت سرد و تیره از آب درآمده، در واقع "هفت" با اینکه رنگی است،...
-
کیشلوفسکی (۱۰) - هفت
8 اسفند 1382 20:29
سکانسی در فیلم هفت (1995 - دیوید فینچر) هست که میلز (براد پیت) و سامرست (مورگان فریمن) عاقبت جان دو (کوین اسپیسی) را میابند و در پی آن تعقیب و گریزی بین آنان رخ میدهد. دقیقا خاطرم هست وقتی برای اولین بار فیلم را دیدم، هنگام دیدن این سکانس بشدت حساس و نفسگیر، اولین چیزی که نظرم را جلب کرد، تدوین آن بود. با صدای بلند و...
-
کیشلوفسکی (۹) - جهانیشدن
6 اسفند 1382 21:25
چهار فیلم آخر کیشلوفسکی بخاطر تیمهای تولید چندملیتیشان محصولاتی بینالمللی نامیده شدهاند. در مقابل، فیلمهای او تا قبل از زندگی دوگانه ورونیک عمیقا لهستانی هستند؛ یعنی فهم تماشاگر لهستانی از فیلم با تماشاگری از یک کشور دیگر خیلی تفاوت دارد. بعنوان نمونه، شاید ما آژانس شیشهای (1376 - حاتمیکیا) را بعنوان فیلمی خوب...
-
کیشلوفسکی (۸) - ورونیک
3 اسفند 1382 23:32
"زندگی دوگانه ورونیک" (محصول 91) از چند جهت یک نقطه عطف دیگر در کارنامه کیشلوفسکی محسوب میشود. این فیلم اولین فیلم او پس از مهاجرت از لهستان (بمقصد پاریس، فرانسه) است و او با تیمی حرفهایتر (از این لحاظ که نسبت به لهستانیها سینما را بیشتر بچشم یک حرفه میدیدند) این فیلم را کار کرد. بالاخره با این فیلم، طعم موفقیت...
-
کیشلوفسکی (۷) - متافیزیک
1 اسفند 1382 22:44
یکی از کاستیهای مهم سینما (بعنوان یک ابزار) نسبت به مثلا ادبیات این است که همه چیز را نمیتوان در آن بیان کرد. مشخصا در بیان مسائلی که بنوعی به متافیزیک مرتبط میشوند، این نقصان واضحتر دیده میشود. ادبیات و کلا نوشتار خیلی Client-Side است. "با خودش فکر کرد چه خوب بود اگر میشد..."، این جمله را خواننده براحتی در ذهن...
-
کیشلوفسکی (۶) - ده فرمان
27 بهمن 1382 21:28
آل پاچینو در سکانس پایانی Scent of a Woman (که برای آن اسکار بهترین بازیگری گرفت) در خطابه شورانگیز خود و با لحنی بسیار تاثیرگذار خطاب به جمعیت میگوید: I Always Knew What The Right Path Was, Without Exception, I Knew. But I Never Took It. You Know Why? It Was Too Damn Hard... ممکن است همه با شنیدن نام "ده فرمان"...
-
کیشلوفسکی (۵) - پایانی نیست
23 بهمن 1382 20:19
کریشتف پیسیویچ (Krzysztof Piesiewicz) حقوق خوانده و طبعا شغل اصلی او در ابتدا قضاوت بود. ظاهرا در لهستان قاضی مهمی بوده و یکیدو پرونده گنده را هم قضاوت کرده. تا اینکه در سال 1982 یک اتفاق مهم افتاد، مهم از این جهت که سبب شد فیلمهای کیشلوفسکی از آن پس دارای امضای مشخصتری شوند. کیشلوفسکی تصمیم گرفت فیلمی بسازد درباره...
-
کیشلوفسکی (۴) - سینمای نگرانی اخلاقی
20 بهمن 1382 23:40
کیشلوفسکی آرام آرام مستندساز قهاری میشد. احتمالا منتظر میماند تا اتفاقات بیافتند و از آنها تصویر میگرفت. قاعدتا اتفاقات همیشه آنطور که باید پیش نمیرفت و در نتیجه باید وقت زیادی روی کار میگذاشت. راه حل بهتر این بود که شرایط را برای رخدادن آنچه انتظارش را میکشیم کاملا مهیا کنیم و سپس منتظر بمانیم؛ در اینصورت بخش...
-
کیشلوفسکی (۳) - مستندسازی
19 بهمن 1382 22:41
دولت تا پایان دهه 80 کل صنعت فیلم را تحت سیطره داشت و در همین رابطه یک چیزی را در لهستان درست کرده بود بنام "استودیوهای دولتی فیلم مستند". مستند ساختن فقط از دو راه ممکن بود: تلویزیون و همین استودیوهای دولتی. سانسور در تلویزیون سختگیرانهتر اعمال میشد و در نتیجه استودیوهای دولتی انتخاب اول بودند. فیلمهای مستند در...
-
کیشلوفسکی (۲) - مدرسه لودز
16 بهمن 1382 21:34
درباره کیشلوفسکی چه میدانیم؟ سینمای لهستان، به چهار اعجوبه بزرگ خود میبالد: رومن پولانسکی، آندره وایدا، کریشتف زانوسی و کریشتف کیشلوفسکی. چهار نفری که هر چهار تا از مدرسه فیلم لودز فارغالتحصیل شدهاند. مدرسه ای که کیشلوفسکی به جهت شرایط آنروز جامعه کمونیستی لهستان و همینطور علاقه اش به سینما، خیلی مایل بود در آن درس...
-
کیشلوفسکی (۱) - مقدمه
11 دی 1382 22:17
... یکبار دیگر از فکر اینکه دارم شغلی بیمعنی و حقیر را انجام میدهم شکنجه شده ام. چند سال پیش، روزنامه فرانسوی لیبراسیون از کارگردانان مختلف پرسید چرا فیلم میسازند.من در آنزمان جواب دادم: "چون کار دیگری بلد نیستم". کوتاهترین پاسخ بود و شاید بهمین دلیل جلب توجه کرد؛ یا احتمالا چون همه ما فیلمسازان با چهره هایی که از خود...
-
پاچینو - دونیرو (۸)
7 دی 1382 21:45
آل پاچینو و رابرت دونیرو بترتیب 64 و 61 ساله هستند و شاید این سنین دیگر برای خلق یک شاهکار بیادماندنی کمی زیاد باشد. هرچند مثلا هنری فاندا و کاترین هپبورن که در سال 1981، 76 و 74 ساله بودند با بازی در On Golden Pond نشان دادند که غیرممکن، ممکن است؛ ولی، باید بسیار خوشبین بود تا انتظار شگفتی دیگری را از پاچینو و دونیرو...
-
پاچینو - دونیرو (۷)
6 دی 1382 23:12
داستین هافمن از معدود هنرپیشگانی است که دوبار جایزه اسکار گرفته. میگویند برای صحنه ای از فیلم Marathon Man (جان شلزینگر - 1976) که در آن باید "خسته از دویدن" بنظر میرسید، روزها میدوید تا این خستگی را در وجودش نهادینه کند. لارنس اولیویه (بازیگر مقابل هافمن) اصلا به شیوه Method که: برای ایفای هر نقش باید کاملا...
-
چو عضوی بدرد آورد روزگار...
6 دی 1382 20:25
... زلزله زدگان را دریابیم.
-
پاچینو - دونیرو (۶)
4 دی 1382 21:59
بازیهای آل پاچینو نوعاً بسیار انرژیک و برون گرا هستند که شاید میراث سالهای طولانی بازی در صحنه تاتر باشد، اما هر چه که هست باعث شده که نحوه بازی او بین هنرپیشگان مطرح، مطلقا منحصربفرد باشد. خیلی بعید است تابحال جملاتی شبیه: "فلانی فکر میکنه آل پاچینوئه" یا "ادای آل پاچینو رو درآوردن" را نشنیده باشید. همه اینها نشان...
-
پاچینو - دونیرو (۵)
3 دی 1382 19:36
اگر آل پاچینو دانش آموخته Actors Studioست، رابرت دونیرو هم زیر نظر استلا آدلر آموزش دیده است؛ پس سواد تئوری بازیگری هر دوشان از یکجا (شیوه "Method") سرچشمه گرفته. و اگر پاچینو با سختکوشی در صحنه تاتر به فوت و فن کارش آشنا شده بود، دونیرو این کار را با تجربه اندوختن مداوم جلوی دوربین انجام داد. هر دو هم تقریب همزمان...
-
پاچینو - دونیرو (۴)
2 دی 1382 21:46
بازی در تاتر مولفه هایی دارد که آنرا از بازیگری جلوی دوربین کاملا متمایز میکند. بازیگر تاتر - برخلاف سینما - ابزارهای اضافی بسیار کمتری در اختیار دارد. در سینما زمین و زمان دست بدست هم داده اند تا تاثیر مورد نظرشان را تمام و کمال بر تماشاچی بدبخت بگذارند. بازیگر، مجازی است و فاصله شما با او ثابت نیست، زوایایی که به او...
-
پاچینو - دونیرو (۳)
30 آذر 1382 22:25
از نظر من چهره رابرت دونیرو، بر خلاف آل پاچینو، بشدت غیر فتوژنیک است. وقتی به چهره اش نگاه میکنم، در گام اول هیچ چیزی بهم نمیدهد. غیر از اون خال گنده اش، هیچ المان مشخصی توی صورتش نیست! دونیرو در فیلم روزی روزگاری در آمریکا (1984 - سرجو لئونه) نقش "نودلز" را در دو دوره جوانی و کهنسالی (30 سال بعد) بازی کرد. سرجو لئونه...
-
پاچینو - دونیرو (۲)
27 آذر 1382 22:43
به این فکر میکنم که آیا پاچینو میتوانست به جای جک نیکلسون در جاودانه میلوش فورمن، پرواز بر فراز آشیانه فاخته (1975 – در ایران: دیوانه از قفس پرید)، بازی کند؟ دونیرو چطور؟ آیا دونیرو میتوانست به جای جک نیکلسون در درباره اشمیت (2002) بازی کند؟ پاچینو چطور؟ اولین تصاویر آنی که از دو کاراکتر – با بازی نیکلسون – در ذهنتان...
-
پاچینو - دونیرو (۱)
18 آذر 1382 23:40
آل پاچینو و رابرت دونیرو تا آنجا که من میدانم تنها دو کار مشترک با هم داشته اند. یکی پدرخوانده، قسمت دوم (1974) و دیگری مخمصه (1995). توی اولی فیلم به دو بازه زمانی میپردازد و چون یکی پسر است و آن یکی پدر آن پسر – البته در ایام جوانی – نتیجتا هیچ صحنه مشترکی با هم نداشتند. خب، تا به امروز Heat تنها فیلم مشترکشان بحساب...
-
درباره بیمار روانی
15 آذر 1382 21:38
سر آلفرد هیچکاک سال 1899 بدنیا آمد. چندی بعد، در سال 1980 درگذشت. بیمار روانی محصول 1960 (در ایران : روح) و حسن ختامی بر دهه طلایی او (1950) است. معمولا فیلمهای این دهه او جزو فهرستهای 100 فیلم برتر منتقدان مختلف است. بیگانگان در قطار (1951)، سرگیجه (1958)، شمال با شمال غربی (1959) و همین بیمار روانی جزو اسامی ثابت...
-
دیوانه از قفس پرید
14 آذر 1382 23:54
این تخت برای یک بیمار روانی رزرو شده است. همانطور که میبینید فعلا تخت خالی است. اول باید پیداش بشه. بعدشم راضی شه که توی تختش بخوابه و خیلی جایی نره...