تروفو: ... میخواستم چند کلمهای، بطور کلی، درباره فیلمهای صامت بگویید.
هیچکاک: فیلم صامت نابترین شکل سینما بود، نقصش فقط فقدان صدای آدمها و سروصدای صحنه بود. اما این ایراد مختصر تغییرات عمدهای را که با ظهور صدا در سینما رخ داد توجیه نمیکرد. بعبارت دیگر اگر تنها کمبود فیلم صامت صدا بود دلیل نمیشد که فیلمسازان طرف دیگر قضیه را بچسبند و شیوه بیان داستان با زبان خالص و تصویر و سینما را کنار بگذارند، کاری که بعد از پیدایش ناطق کردند.
تروفو: موافقم. در آخرین دوره سینمای صامت، فیلمسازان بزرگ، در واقع فیلمسازی بطور کلی، تا حدی نزدیک به کمال رسیده بودند. بروز صدا از لحاظی به این کمال ضربه زد. این در واقع دقیقا مقارن با زمانی بود که کیفیت والای کار آن همه فیلمساز درخشان، بیکفایتی تأسفآور بعضی دیگر از فیلمسازان را نشان میداد و استعدادهای ضعیفتر کمکم داشتند از عرصه کنار میرفتند. از این لحاظ میشود گفت که با ظهور ناطق اندکمایگی به سینما بازگشت.
هیچکاک: کاملا موافقم. بنظرم من امروز هم این موضوع مصداق دارد، در بسیاری از فیلمهایی که امروزه ساخته میشوند نشانه بسیار ناچیزی در سینما دیده میشود. [مصاحبه در سال 1956 انجام شده است] خیلی از فیلمها آن چیزی هستند که من اسمشان را تصویر آدمهای متکلم گذاشتهام. وقتی که داستانی را در سینما بیان میکنیم باید فقط وقتی به گفتگو متوسل شویم که هیچ راه دیگری نداشته باشیم، من همیشه اول سعی میکنم داستان را به شیوهای سینمایی، با یک سلسله نمای پیاپی بازگو کنم.
بدبختانه با ظهور ناطق، سینما یکشبه حالتی تئاتری بخود گرفت. متحرک بودن دوربین معارض این ادعا نیست. هرچند دوربین ممکن است کنار پیادهروی خیابان حرکت کند، ولی فیلم باز هم تئاتری است. یک نتیجه این امر فقدان شیوه بیان سینمایی و نتیجه دیگرش فقدان خیالپردازی است...