بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

دوش روانی ۱۰

Marli Renfro, Janet Leigh's body double[جنت لی:] آن زمان که تصویربرداری می‌کردیم، یعنی سال 1959، ما مجاز به نمایش برهنگی نبودیم. منظورم این است که او (هیچکاک) هیچوقت از من نخواست و من حتی فکرش هم نکردم که او بخواهد چنین کاری کند، چون بهرحال نمی‌توانستیم برهنگی را نشان بدهیم. در نتیجه، مساله این شده بود که چه چیزی بپوشم که بنظر بیاید برهنه هستم. این شده بود بزرگترین مساله! Rita Riggs (دستیار لباس) و من همه این مجلات استریپ‌تیز را که انواع پوششها را نشان میدادند می‌گشتیم ولی هیچکدام از آنها بدرد نمی‌خوردند چون همه‌شان کلی چیزهای اضافی داشتند، اما ما دنبال چیزی می‌گشتیم که بسیار ساده باشد. بعد ایده استفاده از moleskin به ذهن ریتا ریگز رسید چون از داخل چسبناک بود و از بیرون هم رنگ پوست بدن. آن را روی قسمتهای مختلف بدن میگذارید و بعدش، خب، همه چی حله! بله البته یک مدل برهنه هم حضور داشت، به دلایل مختلف. هیچکاک میخواست حجم آب و نحوه قرار گرفتن پرده دوش و زوایای دوربین را تنظیم کند که ببیند آیا بازیگر دیده میشود و در نتیجه شما نمی‌توانستید ببینید واقعا کسی آن پشت برهنه هست یا نه. تا وقتی که شما کسی را ندیده باشید نمیتوانید چنین حرفی بزنید و هیچکاک میخواست ببیند کی باید کات بدهد تا بیننده او را نبیند. تا بیننده فکر کند او را دیده، اما ندیده! بعلاوه، صحنه‌ای که نورمن جسد را کشان کشان میاورد و آن را با پرده می‌پیچد و داخل ماشین میگذارد مدل بود. من نبودم.

[جوزف استفانو - نویسنده فیلمنامه:] هیچکاک یک مدل برهنه می‌خواست چون حس میکرد با کسی که حرفه‌اش برهنگی بوده راحت‌تر میشود کار کرد تا بازیگری که تجربه برهنه بودن جلوی این همه آدم را ندارد. و بعد طرف را آورد. یک خانم جوان و جذاب. دیدن این دو تا موقع حرف زدن‌شان واقعا جالب بود. هیچکاک اینجا، و دخترک هم روبرویش!

[هیلتون گرین - دستیار کارگردان:] ما از اولین کسانی بودیم که از مدل برهنه عکاسی بعنوان بدل استفاده کردیم و البته این یک راز بود. روی در هم علامتهای هشداردهنده بود و ما به هیچکس اجازه ورود نمی‌دادیم.

[و حالا من!] اولا که معادل دقیق فارسی moleskin را نمیدانم ولی همان پارچه‌ای است که با آن چسب زخم می‌سازند. گمانم توضیحات جنت لی گویاست. بعد، آنچه جالب است واهمه بازیگران سرشناس از برهنه بودن جلوی دوربین و حتی جلوی گروه فیلمبرداری در آن ایام است؛ چیزی که امروزه بیشتر شبیه یک لطیفه می‌ماند. مساله‌ای که جنت لی به آن اشاره میکند (ممنوعیت نمایش برهنگی) سبب می‌شد او دغدغه‌ای نسبت به نحوه نمایش تنش نداشته باشد اما مابقی ماجراها برمی‌گردد به حساسیت‌های شخصی خودش و البته هیچکاک. در آن سالها گرچه هنوز برهنگی کامل (چه مرد و چه زن) در سینمای بدنه مطلقا باب نشده بود اما اینطور هم نبود که هیچ بازیگری حاضر نباشد جلوی اعضاء گروه (و نه دوربین) برهنه باشد. بهرحال دهه 50 مدرن‌ترین دهه کلاسیک سینما بود دیگر! ضمنا عکس بالا هم «مارلی رنفرو» را روی جلد مجله پلی‌بوی (شماره سپتامبر 1960، او مدل برگزیده ماه بود) نشان می‌دهد. هیچکاک این مدل 23 ساله را با مبلغ 500 دلار برای دوش روانی و به مدت یک هفته در اختیار گرفت. مسئول لباس از او اینطور یاد می‌کند: «خیلی راحت بود. همیشه موقع صحبت با هیچکاک غیر از تکه پارچه کوچک روی واژن، کاملا لخت بود. یادم هست که هیچکاک، مدل، و بقیه اعضای گروه صبحها با هم قهوه و شیرینی می‌خوردند و او عین خیالش نبود. انگار داشتی خواب می‌دیدی!»

نظرات 4 + ارسال نظر
روسونری 21 اسفند 1384 ساعت 00:27

واقعا فکر نمی کردم بشه از روانی این همه حاشیه در اورد! یادداشت خیلی جالبی بود؛ خیلی دلم میخواست منبع یادداشت رو می دیدم.

محسن آزرم 21 اسفند 1384 ساعت 14:00 http://azarm.persianblog.com

سلام. خوش‌حال می‌شوم اگر ئی‌میلی برایم بفرستید. منتظر می‌مانم.

روسونری 22 اسفند 1384 ساعت 16:07

در ضمن بهتره هاست عکس هاتو عوض کنی. چون عکس ها مشکل دارن.

حمید 23 اسفند 1384 ساعت 21:23

مولسکین میشه یه جور پارچه کتانی،‌ از اینایی که کف پا می چسبونن تا ترک نخوره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد