بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

پاچینو - دونیرو (۳)

از نظر من چهره رابرت دونیرو، بر خلاف آل پاچینو، بشدت غیر فتوژنیک است. وقتی به چهره اش نگاه میکنم، در گام اول هیچ چیزی بهم نمیدهد. غیر از اون خال گنده اش، هیچ المان مشخصی توی صورتش نیست! دونیرو در فیلم روزی روزگاری در آمریکا (1984 - سرجو لئونه) نقش "نودلز" را در دو دوره جوانی و کهنسالی (30 سال بعد) بازی کرد. سرجو لئونه درباره شخصیت نودلز میگوید: "نودلز مثل شیشه ویترین مغازه است." تشبیه لئونه فقید را خیلی دوست دارم. واقعیت این است که ویترین مغاره ها آنقدر ما را مشغول میکند که اصلا شیشه جلوی آنرا نمیبینیم. نودلز آدمی است که در ظاهر کاملا معمولی بنظر میرسد. کسی صرفا با دیدنش نمیتواند بگوید چه جور آدمی است. گویا او کاملا در اجتماع اطرافش حل شده است. جالبتر اینجاست که لئونه این صفت را در مورد خود رابرت دونیرو هم صادق میداند. بهمین خاطر است که دونیرو نقش آدمهای معمولی اجتماع را بسیار استادانه ایفا کرده است؛ همینطور نقش آدمهایی را که قرار است معمولی بنظر برسند، مثل گنگسترها. گنگسترها هم توی خیابان که راه میروند نباید مثل آب خوردن شناسایی شوند. باید رفتار بیرونیشان مثل مردم عادی باشد، اما در واقع آدمهایی باشند باکیاست و منطقی. خلافکارهای خرده پا هم همین شکلی هستند. آنها هم یک مشت آدم معمولی بوده اند (و هستند) که حالا یک کمی تفاوت پیدا کرده اند: آدم میکشند، میدزدند، میزنند و... ولی هنوز که هنوز است اکثر اوقات مثل آدم معمولیها زندگی میکنند، چون معمولی بودن دیگر شده است جزئی از ذاتشان. (بخاطر بیاورید زندگانی ویتو - رابرت دونیرو – را در اوایل "پدرخوانده، قسمت دوم"، وقتی که هنوز فقط یک جوجه خلافکار است.)

فکر میکنم ارائه نقشهای دووجهی که یک وجه آن این ویژگی (معمولی بنظر رسیدن) است، تبدیل شده است به تخصص رابرت دونیرو. این موضوع و همینطور ویژگیهایی که برای پاچینو در یادداشت قبل ذکر کردم، باعث میشود که تصور کنیم مثلا تعویض دونیرو با پاچینو در روزی روزگاری در آمریکا چقدر از کیفیت اساطیری فیلم کم میکند یا مثلا تصور کنیم حضور دونیرو بجای پاچینو در صورت زخمی (1983 – برایان دی پالما) چقدر فیلم را به مفهوم آشغال نزدیک میکرد. (ممکن است بگویید که عجب حرف مسخره ای! هیچ بازیگری شبیه آن یکی نیست و معلوم است هر فیلمی با هر بازیگری یک جور خاصی بنظر میرسد! اما من منظورم این نیست، منظورم این است که کیفیت بازی چه تاثیری در داوری درباره "میزان تناسب" بازیگر و کاراکتر دارد.)

باز هم درباره این دوتا مینویسم. تا بعد...

نظرات 2 + ارسال نظر
Hamed 10 فروردین 1383 ساعت 10:19 http://majnoonian.net

I like your opinion! But In my humble one, I think De Niro has something more to do with the movies...

[ بدون نام ] 3 فروردین 1385 ساعت 02:08

اگر فقط بازیگر برتر بودن به ارائه طیف وسیعی از نقش هایی باشه که کاملا با هم تفاوت دارند، در اینصورت فقط دونیرو نیست که چنین خصوصیتی را داره. نگاه کنید به راسل کراو که در هر فیلم یک کارکتر جدید خلق میکنه و واقعا نمیشه تصورش را هم کرد که راسل کراوی که نقش ماکسیموس را در گلادیاتور داره، همون راسل کراوی باشه که در فیلم یک ذهن زیبا نقش جان نش را داره یا همون راسل کراوی باشه که در فیلم The Insider نقش دکتر ... را داره و ...
در مورد دونیرو هم همینطور. واقعا نمیتونم تصور کنم که دونیرو راننده تاکسی همون دونیرو گاو خشمگین یا دونیرو شکارچی گوزن باشه. در هر کدام از این فیلم ها یک کارکتر خلق کرده کاملا متفاوت با بقیه.
اما وقتی صحبت به طبیعی بودن میرسه از نظر من پاچینو بسیار قوی تر بازی میکنه (در واقع در قالب کارکتر زندگی میکنه). مثلا نگاه کنید به رفقای خوب و ژستی که دونیرو مثلا به عنوان یک آدم خلافکار میگیره، با پیچاندن لب بالایی اش و خم کردن ابروهاش، با عرض احترام ولی برای من کاملا مسخره و غیر قابل باور بود و حالا مقایسه کنید با آل پاچینو در صورت زخمی، فکر میکنم میتونید حدس بزنید! هیچوقت گریه کردن های رابرت دونیرو و یا خشم هاش منو به اندازه آل پاچینو تحت تاثیر قرار نداد. در پدرخوانده ۳ صحنه ای که دختر مایکل کورلئونه رو ترور میکنن، نگاه کنید به طرز گریه کردن آل، همیشه در این صحنه اشک در چشام حلقه میزنه بس که واقعی بازی شده، و حالا این رو مقایسه کنید با صحنه ای در رفقای خوب که جو پسچی رو میکش و گریه کردن دونیرو که بیشتر منو به خنده میاندازه!! از گریه بگذریم. هیچوقت خشم دونیرو مثل خشم پاچینو منو نترسونده! نگاه کنید به صحنه ای در صورت زخمی که آل بعد از یک چشم غره وحشتناک! به خواهرش، مانی رو میکشه. کجا سراغ دارید که بازیگری (بجز مارلون براندوی بزرگ) تینقدر آدم رو بترسونه، شاد کنه، غمگین کنه و یا از خودش متنفر کنه.
باز هم میگم تغییر نقش های دونیرو عالیه ولی به هیچ وجه از نظر بازی به حد و اندازه آل نمیرسه.
کاری رو که دونیرو با (حدود) هشتاد تا فیلم کرده، آل پاچینو با چهل تا فیلم کرده و این خودش تفاوت ها رو نشون میده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد