صحنههای دادگاه که در آبی و سفید مشترک هستند، از نظر من تنها یک برهمنهی سادهاند و نباید در پس آن دنبال تراشیدن تعابیر پیچیده و عجیب و غریب باشیم؛ دادگاه یک لوکیشن مشترک است نه چیز دیگر و گرچه سکانس دادگاه بین دو فیلم ارتباط برقرار میکند، اما بهرحال ارتباطات بین سه رنگ نسبت به ده فرمان کم رنگتر و قابل اغماضتر است. در آبی، کارول و دومینیک حاضرند و در سفید هم ژولی و ساندرین حاضر میشوند. اگر حضور کارول در دادگاه را به سه بخش تقسیم کنیم، شروع (ورود به محوطه دادگاه) و پایان (حضور در دادگاه) در سفید است و رویداد بین آنها (جستجوی محل دادرسی) در آبی آمده. بعلاوه این سکانس تلاشی است در راستای دغدغههایی که کریشتف کیشلوفسکی در زندگی دوگانه ورونیک به آن پرداخته بود و قبلا در موردش نوشتهام. هنگام دیدن سفید لوکیشن دادگاه بشدت آشنا جلوه میکند و بعد ژولی دیده میشود. کارول و ژولی همدیگر را میبینند ولی نمیدانند که دیدهاند: مشابه آنچه در سرخ برای والنتین و آگوست رخ میدهد.
بااینکه این صحنهها کاملا مشابه هستند ولی یکی نیستند. چون از نظر فنی فیلمبرداری همزمان غیرممکن بود و در نتیجه دوبار فیلمبرداری شدهاند که تفاوتهای جالبی هم بین آنها هست. در آبی چندان مهم نیست که بفهمید این دوتا کارول و دومینیک هستند (حداقل بار اول، که هنوز سفید را ندیدهاید). اما در سفید جا افتادن این موضوع که ژولی را دیدهاید بسیار مهم است. چون تماشاگر وسط اکسیون درون دادگاه ناگهان ژولی را میبیند و فکر او را بخود مشغول میکند، زمان در سفید کش آمده تا تماشاگر فرصت کند علاوه بر کنترل شرایط دادگاه، حضور ژولی را در فیلم تحلیل و درک کند. جملات کارول در سفید طولانیتر است. در آبی، ژولی ابتدا جملات کارول را پشت در میشنود و سپس داخل میشود، درحالیکه در سفید او اول داخل میشود و بعد کارول صحبت میکند. در نتیجه مدت بیشتری ژولی را در کادر میبینیم. بیرونکردن ژولی از دادگاه هم در سفید بیشتر طول میکشد. در آبی، نگهبان بمحض ورود او را بیرون میکند، درحالیکه در سفید نگهبان او را میبیند، از جایش بلند میشود و آرام او را به بیرون هدایت میکند. درمجموع ژولی در دادگاه سفید حدود 3 ثانیه بیشتر از آبی روی پرده است.
بلافاصله پس از اخراج ژولی از دادگاه، کات میشود به پلانی که طبق معمول پنج شش ثانیه طول میکشد. نردههایی که ژولی از پشت آنها ساندرین را با چشمانش تعقیب میکند، آشکارا میلههای زندانی را تداعی میکنند که ژولی را محبوس کرده. این، پایانی است بر آزادی خودساخته ژولی که از ابتدای فیلم برای آن تلاش کرد. دیگر همه چیز تمام شده. یک اتومبیل آبی از پشت سرش رد میشود. تا بعد...