بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

سه رنگ کیشلوفسکی (۳۷) - وان‌دن‌بودن‌مایر ۱

یان سیبلیوس فنلاندی، یکی از برجسته‌ترین آهنگسازان قرن بیستم و جنبش رومانتیسم ملی است که در ساخته‌هایش از آهنگهای محلی فنلاند الهام گرفته. شهرت سیبلیوس بخاطر پوئم‌سمفونی‌ها و خصوصا، پوئم‌سمفونی کم‌نظیر مشهورش"فنلاندیا" است. فنلاندیا در زمان ساخته‌شدنش توسط حاکمان روسی فنلاند توقیف شد چون احساسات میهن‌پرستی مردم را بشدت تحریک میکرد. تکرار موتیفهای کوچک و در نهایت پیوستن تدریجی همه‌شان بهم و ارائه اثر بصورت یکپارچه، از ویژگیهای کارهای اوست.

درباره نیکولو پاگانینی چندان نمیدانم: ویولونیست نابغه‌ای بوده که در 9 سالگی اجرای عمومی داشته، با استفاده از فقط یک سیم کارهای حیرت‌آوری میکرده، جوری مینواخته که گویی چند ویولون همزمان در حال اجرا هستند. از او کلی سونات بجا مانده و آهنگسازان زیادی، واریاسیونهایی روی تم معروف پاگانینی داشته‌اند. آرشه جادویی (1947) فیلمی متوسط و روایتی عاشقانه از زندگی اوست که یهودی منوهین ناظر موسیقی (و نه آهنگساز) آن بود. خود منوهین در نقش سولویست، نقش کوتاهی در فیلم داشت. کلاوس کینسکی (بازیگر محبوب ورنر هرتسوگ) هم در "پاگانینی" (۱۹۸۹ - نوشته و ساخته خودش)، در نقش نیکولو پاگانینی ظاهر شده است.

گوستاو مالر، آهنگساز و رهبر ارکستر اتریشی، موسیقی پست‌رومانتیک را به اوج رساند و تأثیر او بر مثلا آرنولد شوئنبرگ (که او هم اتریشی بود) غیر قابل انکار است. مالر به تلفیق موسیقی و آواز (Vocal) علاقمند بود؛ حالا یا بصورت سولو یا کرال یا هردو (مثل سمفونی 9 بتهوون). ارکستراسیون بسیار متنوع، تأکید روی صدای تکی یا جمع کوچکی از سازها، و گاهی استفاده از سازهای نامرسوم همچون ماندولین از خصوصیات سمفونی‌های اوست. "مالر" (1974 - کن راسل) از این فیلمهای روانکاوانه فرویدی است که صحنه‌ها و بازی بازیگر نقش مالر در آن، ستودنی است. مرگ در ونیز (1971 - لوچینو ویسکونتی) را نیز نباید فراموش کرد.

زبیگنیو پرایزنر، آهنگساز کیشلوفسکی، علاقه شدیدی به سیبلیوس و کلا همه آهنگسازانی که به رومانتیسم ملی اعتبار بخشیدند، همچون هکتور برلیوز فرانسوی (سمفونی فانتاستیک) و بدریش اسمتانای چک‌تبار (پوئم‌سمفونی وطن من)، و نیز نیکولو پاگانینی داشت. از طرفی کریشتف کیشلوفسکی برای ده فرمان قصد داشت از ساخته‌های گوستاو مالر استفاده کند. اما کپی‌رایت گرانی داشتند و در نتیجه بنا بر این شد پرایزنر قطعاتی مشابه کارهای مالر بسازد و آنها را ساخته "وان‌دن‌بودن‌مایر" (یک آهنگساز خیالی) عنوان کنند. بعد کم‌کم برایش شناسنامه هم درست شد و او را هلندی و مربوط به اواخر قرن ۱۹ معرفی کردند که بتازگی کشف شده! در واقع او معجونی است از پاگانینی، سیبلیوس و مالر: اگر کنسرتوی ورونیک بیشتر به مالر رفته، در عوض بولروی سرخ وامدار پاگانینی و سیبلیوس است. تا بعد...