بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

حرفهای دو نفره، به همه

برای راس و.

1.  «چه طور می‌تونی کامنت‌های من رو پاک کنی؟! تو دیگه چرا! تو که سانسورچی نبودی! آیییی آزادی!»

2.  هم بعضی از آنهایی که مرا می‌شناسند معتقدند که وبلاگم به خودم نمیخورد، هم آن معدودی که از طریق وبلاگ با من آشنا شده‌اند میگویند تصورشان از نویسنده اینجا با واقعیت تفاوت اساسی داشته. من و وبلاگم دو نفریم. دو هویت تقریبا جداگانه داریم؛ همانطور که اعترافات راسویی یک چیز است، و نویسنده‌اش یک چیز نسبتا متفاوت دیگر! اینجا صرفا حداکثر نمایانگر نوعی انعکاس خاص از برخی علایق سینمایی من است که تازه همان علایق سینمایی هم، بخش اندکی از شخصیت مرا نمایان میکنند. وبلاگ، خاصه این وبلاگ، تصور بسیار ناقصی بدست میدهد. نمیشود آنرا با خود من یکی گرفت.

3.  یک خاصیت اینجا این است که همه چیز «رو» است. هر چه هست همین است. چیزی پنهان نیست و «همه» میتوانند بیایند و ببینند. همه، منجمله آدمهایی که شاید من و تو خیلی ازشان خوشمان نیاید. نمیشود فرض کرد که وقتی هر حرفی را میتوانیم به هم بزنیم، میتوانیم توی وبلاگهای همدیگر هم بزنیم. اینها خیلی به هم ربط ندارد. میدانی، یک سری حرفها یک خرده عمومی نیست و کامنت‌های تو هم از آن حرفهایی است که به کسی ربط ندارد غیر از خودت و خودم. مخاطبان «وبلاگ من» یک آدمهایی هستند و مخاطبان «من» یک آدمهای دیگر. حالا بخاطر اینکه این چیزها را مینویسم یک وقت فکر نکنی که من فکر کرده‌ام این کامنت را جدی نوشته‌ای‌ها، من همینطوری دوست دارم در مورد همه چیز توضیح بدهم!

4.  من سانسورچی نیستم، ولی از حرف بدون ارتباط به موضوع یادداشت‌هایم هم استقبال نمیکنم. من سانسورچی نیستم یعنی اگر هر حرف مخالفی، منطقی یا غیر آن، زده شود تحملش میکنم، ولی حرف مخالف لااقل به موضوع مرتبط است. هر سخن جایی و ...

5.  ببین من احتمالا اون نمایشگاهه رو میام. یادت باشه فیلم خودم و اون فیلمای عتیقه‌ای رو که قرار شد بهم بدی، بهم بدی!