بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

کیشلوفسکی (۸) - ورونیک

"زندگی دوگانه ورونیک" (محصول 91) از چند جهت یک نقطه عطف دیگر در کارنامه کیشلوفسکی محسوب میشود. این فیلم اولین فیلم او پس از مهاجرت از لهستان (بمقصد پاریس، فرانسه) است و او با تیمی حرفه‌ای‌تر (از این لحاظ که نسبت به لهستانی‌ها سینما را بیشتر بچشم یک حرفه می‌دیدند) این فیلم را کار کرد. بالاخره با این فیلم، طعم موفقیت تجاری را در لهستان، فرانسه و امریکا چشید. گرچه معدودی در اروپا می‌دانستند آدمی به اسم کیشلوفسکی وجود دارد و برای او، فیلمها و نوع نگاهش احترام قائل بودند؛ اما ورونیک سبب شد نه تنها منتقدان، بلکه مردم کل دنیا موضوعی جدید برای تحسین پیدا کنند.

برای اولین بار کیشلوفسکی یک زن (یا حتی دو زن!) را شخصیت اصلی فیلمش قرار میدهد. این موضوع وقتی اهمیت خودش را نشان میدهد که به نقش نسبتا حاشیه‌ای زنان در فیلمهای سینمایی قبلی او - غیر از "پایانی نیست" البته - توجه کنیم. ایرنه یاکوب برای بازی فوق‌العاده‌اش در نقشهای ورونیک فرانسوی و ورونیکای لهستانی از جشنواره کن جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد. برای دومین و آخرین بار، حضور زن بعنوان شخصیت اصلی در "آبی" با بازی جولیت بینوشه تکرار شد که بازی او هم مورد توجه جشنواره‌ها (برلین؟ ونیز؟) و منتقدان قرار گرفت.

چهار فیلم آخر او بجهت آنکه تیمهای تولید چندملیتی داشتند، تولید بین‌المللی لقب گرفته‌اند. از نظر "ملیت" فرق این 4 فیلم با فیلمهای قبلی کیشلوفسکی چیست؟ تا بعد...