بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

سینمای ناطق 11- خداحافظی با صامت

همانطور که قبلا اشاره کردم، خواننده جز اساسا فیلمی صامت است که موسیقی، ترانه و چند صحنه گفتگو به آن اضافه شده و در نتیجه این تصور که این فیلم نخستین فیلم ناطق تاریخ سینماست تصور نادرستی است. خواننده جز در واقع نخستین فیلم بلند دراماتیک «صدادار» (و نه ناطق) است و منظورم از صدادار، فیلمی است که روی تصاویر آن صدا پخش میشود و هنوز باید شبه ناطق محسوب شود. بهرحال نه ماه بعد از نمایش عمومی خواننده جز، شرکت وارنر در جولای 1928 فیلمی جمع‌وجور و کم‌خرج به بازار داد که نخستین فیلم تمام ناطق حقیقی تاریخ سینماست: چراغهای نیویورک.

اگر ضربه مهلک را خواننده جز زده بود، چراغهای نیویورک هم تیر خلاص را به پیکره نیمه‌جان سینمای صامت شلیک کرد. از ابتدای سال 1928 فیلمهای ناطق در دو نسخه ساخته و ارائه میشدند: یک نسخه مخصوص سینماهایی که به آلات و ابزار پخش صوت مجهز بودند و یک نسخه صامت هم برای سالنهایی که فاقد این تجهیزات بودند. اما سرعت انتقال از دوره صامت به ناطق بیش از حد زیاد بود و ظرف یکسال تقریبا همه فیلمها زبان باز کردند. اسقبال حیرت‌آور مردم و فیدبک مثبت سالن‌داران چنان بود که در اواسط سال 1929 دیگر نیازی به تهیه نسخه صامت احساس نمیشد. در پایان سال 1928 از مجموع بیش از 20000 سالن سینما در امریکا فقط در 1300 سالن پخش صدا امکانپذیر بود؛ درحالیکه در پایان سال 1929 این رقم به نزدیک 10000 سالن رسید! و البته طبیعی است که همه سالنهای معتبر و اصلی امریکا جزء این 10000تا بودند. حجم تولید کارخانه‌های تجهیزات صوتی جوابگوی نیاز این همه سالن نبود و در نتیجه قیمت تجهیزات بصورت نمایی افزایش یافت. سینماهایی که در سفارش دادن تاخیر کرده بودند و یا جیب چندان پرپولی نداشتند، ترجیح دادند تا وقتی که سالنشان «مجهز» شود دکان خودشان را تعطیل کنند، چراکه ظاهرا مردم در عرض چند ماه فراموش کرده بودند که اصولا زمانی چیزی به اسم فیلم صامت وجود داشته. «فیلم صامت» در سال 1930 یک عبارت تاریخی بحساب میامد و شاهکارهایی مثل روشناییهای شهر و تابو (هر دو محصول 1931) هم بعنوان آخرین یادگارهای نوستالژیک بنای هنری زیبایی که دیگر وجود خارجی ندارد، به بازار آمدند.

البته آن اوائل مدیران استودیوها تصور میکردند که فیلم ناطق هم یک جور مد جدید و زودگذر است و در پاسخ به این سوال که چرا فیلم صامت ناپدید شده، استدلال میشد که فعلا «بازار، اینجوری میطلبه». آن دسته از تهیه‌کنندگانی که خیلی به این «میطلبه» توجه نکردند، و یا پیش خودشان گفتند صبر کنیم تا این تب فروکش کند، بدون کوچکترین ترحمی توسط استودیو برکنار شدند. ولی انصافا بازار هم ظاهرا زیادی طلبیده بود و فیلم ناطق چنان تکانی به صنعت سینما داد که سینما توانست نخستین سالهای بحران اقتصادی دهه 30 امریکا را به سلامت از سر بگذراند. در سال 1927 متوسط فروش فیلمها 60.000.000 بلیط در هفته بود و درحالیکه تعداد سالنهای سینما تغییر چندانی نکرده بود، این رقم در سال 1929 به 110.000.000 بلیط در هفته رسید.

با آغاز دهه 1930 در کشورهایی که در آنها فیلم تولید میشد (یعنی روسیه، آلمان، فرانسه و انگلستان) نیز استودیوها کم‌کم به دستگاههای صوتی مجهز شدند و درست است که فیلم صامت در امریکا با سرعت وحشتناکی مرد، ولی درعوض در کشورهای دیگر جان‌دادنش اندکی طول کشید. این وسط، به تنها چیزی که توجه نمیشد اعتراضات همه‌جانبه منتقدان و زیبایی‌شناسان بینوا بود.