بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

سه رنگ کیشلوفسکی (۴۴) - کاربرد رنگ آبی ۱

رنگ آبی در فرهنگهای مختلف نشان چیزهای مختلفی است. آبی رنگ ایمان، حقیقت، صلح، بهشت و... است. اما از همه اینها مهمتر، آبی رنگ روح است. اگر بخواهیم روی اروپا متمرکز شویم، اروپای مرکزی آبی را رنگ وفاداری میداند و... آزادی. آنچه در اولین نگاه به چشم میاید اینست که همه آنچه که آبی در اینجا و آنجای جهان اشاره گر آنست، از یک نظر قرابتی عجیب دارند. همه آنها اموری ماورائی و متافیزیکی هستند. در واقع آبی بین خانواده رنگها کمترین تعلق مادی را دارد. ظاهرا بشر آبی را نماینده چیزهایی کرده که شناخت مبهمی از آنها داشته. عبارت انگلیسی It came out of the blue بیانگر چیزی غیرمنتطره است؛ چیزی که از ناکجا آمده. بعنوان مثال در آلبوم سولوی 84 دیوید گیلمور (About Face) آهنگ Out of the blue گویای همین مفهوم است. با این همه، چیزی غمگین هم در این رنگ هست. آبی رنگی سرد و سنگین است که حضورش آرامش و سکون را تزریق میکند.

بر خلاف سفید و خصوصا قرمز، رنگ در آبی بیشتر نقشی دکوراتیو دارد و خیلی متضمن مفاهیمی که از رنگ آبی برمیاید نیست. در نتیجه بنظر من خیلی نمیشود در مورد اینکه چرا نور غالب در فلان صحنه آبی است استدلال قدرتمندی ارائه کرد. بر خلاف مثلا قرمز که تقریبا در همه صحنه‌ها میتوان در مورد قرمز بودن هر چیزی دلیل آورد. ولی این بدین معنی نیست که آبی میتواند هر رنگ دیگری هم باشد. نباید تصور کرد که اگر رنگ غالب فیلم آبی است، بخاطر اسمش است و اگر اسم فیلم آبی نبود میشد به فیلم رنگ خردلی یا عنابی یا سبز زد یا اصلا رنگهای واقعی را حفظ کرد. ابدا چنین نیست. اگر من نمیتوانم برای آبی بودن چیزها در هر فریم توضیح قانع کننده‌ای بدهم (و صد البته شاید دیگران بتوانند)، در عوض گمانم ایده‌های کلی فیلم با مفاهیمی که از رنگ آبی برمیاید هم‌خانواده باشند. توی یادداشت بعد درباره موارد استفاده از رنگ آبی در آبی مینویسم. تا بعد...