بیمار روانی

The Master's Masterpiece

بیمار روانی

The Master's Masterpiece

دوش روانی ۱۱

[پگی رابرتسون:] بعد از پایان مراحل ساخت، دیگر وقتش بود که فیلم را برای ممیزی ببریم اداره Hays. «هیچ» به من گفت لوییجی لوراسکی رو گیر بیار که یه نگاهی به فیلم بندازه و ببینه مشکلی داره یا نه. او (لوراسکی) واسطه بین استودیو و اداره هیز بود و آدم خیلی خوش‌مشربی هم بود. به محض اینکه اولین کپی فیلم آماده شد یک نمایش برای هیچ، لوییجی، جورج توماسینی (تدوینگر فیلم)، دستیارش و من در یکی از سالنهای یونیورسال ترتیب دادیم. فیلم شروع شد و لوییجی سر حضور هیچ در فیلم - که همان اوائل فیلم بود - خنده‌اش گرفته بود! بعد رسیدیم سر صحنه دوش. همه‌مان داشتیم با آرامش پرده را نگاه می‌کردیم. و ناگهان،

لوییجی: «وایسا وایسا! خدای من!»
بعد هیچ خیلی آرام گفت: «چیه لوییجی؟ چی شده؟»
لوییجی: «من سینه‌شو دیدم!»
«نه ندیدی این تو اون مخیله کثیفت بوده! تو هیچ سینه‌ای ندیدی! یه بار دیگه پخشش می‌کنیم» بعد یک بار دیگر صحنه را پخش کردیم. «خب لوییجی، چیزی دیدی الان؟»
«نه ولی این براتون دردسر درست می‌کنه»

ما لوییجی را متقاعد کردیم که اشتباه کرده و سینه‌های بازیگر را ندیده. خلاصه که یکشنبه بعدازظهر خوب و خیلی جالبی بود و ما فیلم و لوییجی را به مقصد اداره سانسور بدرقه کردیم. البته با اداره سانسور مشکلات کوچکی هم داشتیم. مثلا آنها از اینکه جنت لی سینه‌بندش را باز کرده خوششان نیامده بود ولی در مجموع خیلی مساله‌ای پیش نیامد.

[جوزف استفانو:] باید بگویم که نمایی در پایان سکانس دوش بود که نهایتا از آن استفاده نشد و یکی از تکان‌دهنده‌ترین نماهایی است که من تا بحال دیده‌ام. دوربین بالای بالا قرار گرفته و ما پایین را نگاه می‌کنیم که جسد دخترک روی وان افتاده. اعتراضاتی به استفاده از این نما بود و شاید هیچ احساس میکرد که این نما واقعا آنقدرها هم ضروری نیست. بنظر من یک حس خیلی تراژیک در این نما بود: تن زیبایی که در آن دیگر زندگی جریان ندارد.

[توضیح من:] درباره دوش روانی و مساله سانسور بعدا مفصلا خواهم نوشت ولی بهرحال، فعلا فقط همین را بگویم که عکس نمایی را نشان میدهد که در صحنه چشم‌چرانی نورمن دستخوش سانسور شده. استدلال و تصور اداره هیز هم احتمالا این بوده که دیگر هر چیزی حدی دارد! و در ضمن، پگی رابرتسون هم این است. دستیار شخصی هیچکاک در آثار متاخرش که هیچ از او بعنوان دفترچه یادداشت، آچار فرانسه، منشی ارتباطات و غیره استفاده میکرد.