:: تروفو: کارد خوردن جنت لی هم بسیار خوب پرداخت شده بود.
:: هیچکاک: فیلمبرداری این صحنه هفت روز وقت گرفت و ما برای چهلوپنج ثانیه فیلم هفتاد زاویه دید مختلف برای دوربین داشتیم. برای این صحنه دادیم یک نیمتنه مخصوص درست کردند که زیر ضربههای کارد از آن خون بیرون میزد، ولی بعدا از بکار بردن این نیمتنه منصرف شدیم. بجای جنت لی از مدل استفاده کردیم. ما فقط دستها و شانه و سر خانم لی را نشان دادیم. بقیهاش مال آن مدل بود. طبعا کارد هیچ وقت با بدن تماس پیدا نمیکرد و این حالت فقط در مونتاژ ایجاد شده بود. بعضی از نماها را با حرکت تند شده گرفتیم که سینهها پوشیده بماند. نماهای کند شده بعدا تسریع نشدند چون در مونتاژ طوری بکار رفتند که احساس حرکت و سرعت معمولی را القا میکردند.
:: تروفو: صحنه فوقالعاده خشنی است.
:: هیچکاک: خشنترین صحنه فیلم است. فیلم که جلوتر میرود خشونت کمتر میشود چون خاطره هولناک این قتل اول به قسمتهای دلهرهآوری که بعدا میآیند منتقل میشود.
:: تروفو: معذالک از نظر هارمونی داخل صحنه، قسمتی که در آن پرکینز با کهنه آثار قتل را پاک میکند از خود صحنه قتل بهتر ساخته شده است. تمام ساختمان فیلم گواه یک سطح و فضای غیرعادی است. اول احساس یک پیوند عاشقانه نامشروع است، بعد یک سرقت است و بعد جنایتی پشت جنایت دیگر میآید و آخر کار هم بیماری روانی است. هر قسمت فیلم ما را در این سطح غیرعادی یک پله بالاتر میبرد. درست نمیگویم؟
:: هیچکاک: بله، خیال میکنم...
خب. برای شروع این سری یادداشتها، اول از مستندات موجود و دم دستم شروع میکنم تا ببینیم بعدا چه پیش میاید و چه جور پیش میرود. بهرحال پرسش و پاسخ بالا، تمام چیزی است که در گفتگوی طولانی تروفو و هیچکاک، درباره «دوش روانی» آمده است. واضح است که معروفترین سکانس ساخته هیچکاک تروفو را چندان تحت تاثیر قرار نداده است. چون در جایجای این گفتگو تروفو به شگردهای کوچک و بزرگ مختلف هیچکاک علاقه نشان داده و هیچکاک هم از توضیح درباره آنها طفره نرفته، ولی در این مورد خاص مشخص است که تروفو بیش از این نمیخواسته روی صحنه مانور بدهد. کارگردان کاملا آماده بوده درباره سکانس بیشتر صحبت کند و همانطور که میبینیم از «چگونگی» ساخت این صحنه شروع کرده و میتوانسته درباره «چیستی» و یا کارکردهای آن هم بحث کند اما مایه تاسف است که از بخت بد، فرانسوا تروفو خیلی زود بحث را عوض کرده.