سه. تصور کنید صحنه بطور معمول فیلمبرداری شده بود و در نمایی کامل ما قاتل و مقتول را میدیدیم که قاتل دارد ضربات چاقو را بر بدن قربانی وارد میکند. تصور کنید این صحنه سی چهل ثانیه طول میکشید و در طول این سی چهل ثانیه قاتل دائم داشت به مقتول چاقو میزد. فکر نمیکنید پس از گذشت چند ثانیه اول تصویر دیگر خشونت اولیه خود را از دست میداد و در واقع، تبدیل به تصاویری تکراری، کسلکننده و حتی مسخره میشد؟ پرداخت قطعهقطعه هیچکاک باعث میشود در طول مدت نمایش واقعه، قدرت خشونت ذاتی صحنه ثابت بماند. اینطور نیست که اول سکانس خیلی خشن باشد اما آخرش این خشونت عادی و طبیعی و یا کماثر شده باشد. قدرت تاثیرگذاری جنایت از آغاز تا پایان تقریبا در یک سطح باقی میماند و افت نمیکند.
چهار. تصاویر دوش روانی دو مشخصه مشترک اصلی دارند: «کلوزآپ» های «کوتاه مدت» هستند. یعنی تصاویر همه از نزدیک فیلمبرداری شدهاند و طول نماها هم بشدت کوتاه است. کلوزآپها باعث شده که ما در کمترین فاصله ممکن با واقعه قرار بگیریم و تقریبا بطور کامل در جریان آن باشیم. هرچه نماها دورتر میبود فاصله ما با واقعه نیز بیشتر میشد و از حیث عاطفی کمتر به آن نزدیک میشدیم. همچنین کوتاه بودن نماها باعث میشود که جنایت را از همه ابعاد در مدت کوتاهی ببینیم و نزدیکی به واقعه آزاردهنده جلوه نکند. ما هر لحظه از یک زاویه تازه با جنایت درگیر میشویم و بدون اینکه ببینیم چه شده، حس میکنیم که چه بلایی دارد سر قربانی میاید. تصور کنید هر کدام از این دو شگرد اعمال نمیشد. مثلا بجای کلوزآپ از نمای متوسط یا از دور واقعه را میدیدیم. آنوقت بود که مونتاژ سریع، تصاویر واقعه را مبهم و ناواضح و البته بیروح میکرد. استفاده از نماهای طولانیتر هم چند مشکل داشت. اولا بسته بودن کلوزآپها باعث میشد نتوانیم همه ابعاد ماجرا را نشان بدهیم مگر اینکه به اندازه کافی پلان داشتیم (که در اینصورت سکانس خیلی طولانی میشد) و ثانیا حس خفقان ناشی از بسته بودن کادر برای مدت طولانی به تماشاگر فشار بیجا وارد میکرد. تازه این در صورتی است که تصاویر یا کوتاه نبودند یا کلوزآپ نبودند. اگر هیچکدام نبودند که دیگر واویلا!
پنج. حالت ناگهانی بودن حادثه کاملا به تماشاگر القا میشود. ماریون غافلگیر شده است و چیزی که میبیند اینست که ناگهان مهاجمی وارد شده و چاقو از هر طرف به او حمله میکند. او گیج شده است و نمیداند قضیه چیست. این دیگر از کجا پیدایش شد؟ دارد چه کار میکند؟ پرداخت هیچکاک تماشاگر را راحت نمیگذارد تا صرفا ناظر صحنه باشد. تماشاگر بعنوان کسی که ماریون قهرمان اوست، باید به اندازه قهرمانش شوکه شود، ضربه بخورد، و گیج شود. ابهاماتی که مرحوم ماریون در آخرین لحظات عمر شریفش در خصوص چیستی ماجرا داشت ابهاماتی است که ما هم هنگام مشاهده واقعه داریم. اما اگر از کلوزآپ و مونتاژ کوتاه و زوایای متعدد استفاده نمیشد ما دیگر اینقدر غافلگیر نمیشدیم و با مشاهده واضح واقعه میگفتیم آها! این یک قاتل است که الان آمد تو و دارد ماریون را میکشد. حیف شد که ماریون دارد میمیرد!
شوکی که به ماریون و ما وارد میشود از دیدگاه ریتم و ضرباهنگ تصاویر هم قابل بررسی است که به آن هم خواهیم رسید. موارد بعدی، در یادداشت بعدی.