کینگ ویدور بخش عمده فیلمبرداری اولین فیلم ناطق خود هلهلویا (محصول 1929) را دور از محیط استودیو و در هوای آزاد انجام داد و احتمالا بهمین خاطر از شر فشارهای معمول استودیو در امان بود. او که از آزادیای برخوردار شده بود که در آن زمان زیادی زیاد بود، بیشتر فیلم را بصورت صامت ضبط کرد و غیر از گفتگوها تقریبا همه صداهای لازم را بعدا به فیلم افزود. سکانس آخر فیلم که تعقیب نفسگیری را نمایش میدهد، کلا صامت فیلمبرداری شد و بعد در استودیو صداهای صحنه، شامل نفسنفس زدن آدمها، صدا فرو رفتن پا در گلولای، جیغ پرندگان و از اینجور چیزها به آن اضافه شد. اگر از یک صحنه تعقیب و گریز بصورت عادی فیلمبرداری کنید، تا دلتان بخواهد صداهای جورواجور و مربوط و نامربوط در حاشیه صوتی فیلمتان وجود خواهد داشت؛ اما ویدور میخواست فقط آن صداهایی شنیده شوند که باید شنیده شوند و نه بیشتر. حتما توجه دارید که در آن روزگار هیچ دستگاه بدردبخوری برای شناسایی، تجزیه، و یا ترکیب صدا وجود نداشت. اصطلاحاتی مثل سینک یا میکس هم هنوز دلیلی برای پیدایش پیدا نکرده بودند و با این اوضاع و احوال، کار ویدور باید شاهکار بزرگی محسوب شود. احتمالا او اولین کسی است که نشان داد کیفیت صدا مهمتر از خاستگاه آن است و صدا هم، در کنار کلام و چهره بازیگر، میتواند در رنگآمیزی عاطفی فیلم سهیم باشد. کینگ ویدور برای این فیلم در سومین دوره برگزاری مراسم اسکار (که هنوز نه اسمش شده بود اسکار و نه کسی دقیقا میدانست این جایزه یعنی چه) نامزد جایزه بهترین کارگردانی شد.
اندکی بعدتر، لوییس مایلسون هم در ساخت نخستین شاهکارش یعنی در جبهه غرب خبری نیست (محصول 1930) دقیقا از همین روش استفاده کرد. البته صدابرداری صحنههای جنگی فیلم (مثل نبردهای سربازان بشدت سلحشور، غرش هواپیماها، سروصداهای ناشی از شلیک انواع سلاحهای کوچک و بزرگ، نالهها و فریادهای انواع مبارزان با طیف متنوعی از میزان جراحت و اضافه بر همه اینها، گفتگوهای افراد در کانالهای جنگی) در آن زمان بدون استفاده از این تکنیک غیرممکن بود. بهرحال، فیلمبرداری صامت از صحنه و افزودن صدا در مرحله بعد، به «دوبله کردن» معروف شد.
حوالی همین ایام، اکران حقالسکوت اثر آلفرد هیچکاک در 21 ژوئن 1929 در لندن آغاز شد و 8 هفته هم ادامه یافت که در زمان خودش یک رکورد در بریتانیا محسوب میشد. حقالسکوت اولین فیلم ناطق بریتانیا و یکی از اولین (و به احتمال قوی اولین) فیلمی است که در آن از دوبله استفاده شده. فیلم بصورت صامت طرحریزی و فیلمبرداری شد اما بعد هیچکاک و همینطور تهیه کننده، تصمیم گرفتند فیلم را ناطق کنند و برای آنکه کمترین مشکل در روند تولید فیلم بوجود آید، هیچکاک مبتکرانه و بدون هرگونه اطلاع از تلاشهای همکاران امریکاییاش از دوبله استفاده کرد. در حالیکه همه کارگردانان چند ماهی را در حیرت مساله گذار از صامت به ناطق و سردرگمی برای ساختن یک فیلم ناطق نسبتا آبرومند بودند، هیچکاک در همین اولین فیلم ناطقش و با اینکه در استفاده از صدا هیچ تجربه قبلی نداشته است، شگردهای صوتی شگفتآوری را بکار میبندد (که در همین زمینه خواندن شرح اریک رومر و کلود شابرول در کتابشان ضرری ندارد) و البته احتمالا نیازی به ذکر این توضیح هم نیست که خداوند متعال به هر کسی نبوغ اعطا نمیفرماید!
دوست عزیز
ادامه دهید
موفق باشید